بیدار باش دم مرگ

ساخت وبلاگ

من هم پیر شدم..........باور نمیشد اما..........این یک واقعیت بود .....جنس تن من هم از خاک بود و من احساس نمی کردم  درمن خون باشد وگوشت.با این حساب ؛من هم روزی قهرمان قصه مرگ خواهم شد و  وافسوس..............اینرا هم باور ندارم...اما زمان نیازی به باور من ندارد .او کار خود را خوب بلد است وانصافا بی نقص است. داستان من هم مثل داستان کسی است که شاید همین چند دقیقه پیش در گوشه چشمش را باز کرده اند به روی واقعیت واما زمانی برای جبرانش نداشته و سفر دومش را اغاز کرده است............شاید پایان من الان ب...................!!!

خصوصی ترین وبلاگ ممکن ......
ما را در سایت خصوصی ترین وبلاگ ممکن ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6pitttr5 بازدید : 231 تاريخ : پنجشنبه 16 دی 1395 ساعت: 9:15